English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6161 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sleeve U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeves U هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
howler U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howlers U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
double barreled shotgun U تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
verification fire U تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
air target material program U برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
airships U کشش هوائی
aerial map U عکس هوائی
aerial photograph U عکس هوائی
elevated tanke U منبع اب هوائی
aerial photography U عکاسی هوائی
aerial photogrammetry U فتوگرامتری هوائی
airship U کشش هوائی
smoke blanket U پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
shuttle bombing U بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
aerial survey U نقشه براری هوائی
air raid shelter U پناهگاه حمله هوائی
intercept point U نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
photo index map U نقشه راهنمای عکسهای هوائی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
photogrammetric map U تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
The goods were shipped by air . U کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
inductor with adjustable air gap U پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
photogrammetry U فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
state chicken U در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
z scale U نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
shooting U تیراندازی
popped U تیراندازی
pops U تیراندازی
pop U تیراندازی
archery U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
gunning U تیراندازی
shootings U تیراندازی
musketry U تیراندازی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
shoots U تیراندازی کردن
live U تیراندازی جنگی
lived U تیراندازی جنگی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
scheme of fire U طرح تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
shoot U تیراندازی کردن
dry sum U مشق تیراندازی
fires U تیراندازی کردن
firing line U خط شروع تیراندازی
order of fire U روش تیراندازی
fired U تیراندازی کردن
handbow U کمان تیراندازی
fire power U قدرت تیراندازی
fire U تیراندازی کردن
offhand U تیراندازی ایستاده
fire bay U دهلیز تیراندازی
horseback archery U تیراندازی سواره
fire trench U سنگر تیراندازی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
the butts U میدان تیراندازی
field archery U تیراندازی صحرایی
combat firing U تیراندازی جنگی
riflery U تیراندازی تفنگداری
gunnery U قوانین تیراندازی
gunning U تمرین تیراندازی
ready position U حاضربه تیراندازی
guns U تیراندازی کردن
gun U تیراندازی کردن
delivery error U اشتباه در تیراندازی
firing area U منطقه تیراندازی
firing table U جدول تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
methode of fire U روش تیراندازی
shot U گلوله تیراندازی شده
shots U تیراندازی شده تیرخورده
shots U گلوله تیراندازی شده
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
shot U تیراندازی شده تیرخورده
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
open fire U شروع به تیراندازی کردن
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
recoil U دفع ضربت تیراندازی
firing line U خط تیراندازی مدار اتش
recoils U دفع ضربت تیراندازی
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
archery U تیراندازی با تیر و کمان
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
set up U اماده تیراندازی کردن
target arrow U تیر مخصوص تیراندازی
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
passives U دفاع بدون تیراندازی
passive U دفاع بدون تیراندازی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
range correction U تصحیح برد تیراندازی
pit detail U کمک مربی تیراندازی
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
range firing U تیراندازی در میدان تیر
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com